شعر ولایی و سیعلم الّذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون ...
|
786
یا علی رفتم بقیع امّا چه سود ؟ هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود یا علی قبر پرستویت کجاست ؟ آن گل صد برگ خوش بویت کجاست ؟ هر چه باشد ما نمک پروده ایم دل به عشق فاطمه خوش کرده ایم حج ما بی فاطمه بی حاصل است فاطمه حلال صدها مشکل است کعبه بی فاطمه مشتی گل است فاطمه حلّال صدها مشکل است قلب ما را یا علی خون کرده ای در کجا گل را تو مدفون کرده ای بین قبر و منبر پیغمبر است ؟ در بقیع یا اینکه جای دیگر است ؟
شاعر سید حسن خوش زاد سلامتی سّید صلوات
برچسبها: 786
باید حسین دم بزند از فضائلت
شاعر : یوسف رحیمی سلامتی شاعر صلوات ...
السلام علیک یا ساقی ... من علیک السلام میخواهم ...
طواف آب به گرد حرم حضرت ابالفضل ... برچسبها: [ شنبه 3 تير 1391برچسب:حضرت ابالفضل العباس , عباس , قمر بنی هاشم , شعر زیبا , شعبان , ولادت , رحیمی, ] [ 13:3 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
ما همان یا کریم بام شما
شاعر : علی اکبر لطیفیان سلامتی شاعر صلوات برچسبها: [ شنبه 3 تير 1391برچسب:شعر , امام سجاد , زیبا , زین العابدین , ولادت حضرت علی بن الحسین , لطیفیان , ] [ 12:58 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
تا آبشار زلف تو را شب نوشته اند
شاعر : یوسف رحیمی سلامتی و علو درجات شاعر صلوات ...
صلی الله علیک یا ابا عبدالله ...
کربلا ... برچسبها:
786
سَلامٌ عَلی آلِ طه وَ یس سَلامٌ عَلی آلِ خَیرِ النَّبِیّین سَلامٌ عَلی رَوضَةٍ حَلَّ فیها اِمامٌ یُباهی بِهِ المُلکُ وَالدّینُ امام بحق شاه مطلق که آمد حریم درش قبله گاه سلاطین شه کاخ عرفان گل شاخ احسان دُر درج امکان ، مه برج تمکین علی بن موسی الرّضا کز خدایش رضاشد لقب چون رضا بودش آیین زفضل و شرف بینی او را جهانی اگر نَبوَدت تیره چشم جهان بیــن پی عطـــر روبند حــــوران جنّت غبار درش را به گیسوی مشگین اگر خواهی آری به کف دامن او برو دامن از هرچه جز اوست برچن
شاعر : جامی
بر جمال دلربای سلطان علی موسی الرضا صلوات ...
محتاج ضمانتم ... یا ضامن آهو ... برچسبها: [ شنبه 3 تير 1391برچسب:امام رضا , شعر زیبا , جامی , اولین سنگ قبر امام رضا , بسیار زیبا , شعر , مناقب, ] [ 12:13 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
دختر فکر بکر من، غنچه لب چو واکند شاعر : آیت الله غروی اصفهانی ( کمپانی )
علو درجات و مقام شاعر صلوات ...
برچسبها:
786
دل بردی از من به یغما ای ترک غارتگر من
دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من
عشق تو در دل نهان شد دل زار و تن ناتوان شد
رفتی چو تیر و کمان شد از بار غم پیکر من
می سوزم از اشتیاقت در آتشم از فراغت
کانون من سینه من سودای من آذر من
بار غم عشق او را گردون نیارد تحمل
چون می تواند کشیدن این پیکر لاغر من
اول دلم را صفا داد آیینه ام را جلا داد
آخر به باد فنا داد عشق تو خاکستر من
شاعر : صفای اصفهانی
بر جمال دلربای حجه بن الحسن صلوات ... یا ایهّا العزیز مسّنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعه مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدّق علینا ... انّ الله یجزی المتصدقین ...
برچسبها: 786
زندان صبر بود و هوای رضای او شوقش کشیده بود به خلوت سرای او
زندان نبود،چاه پر ازکینه بود و بس زنده به گور کردن آیئنه بود و بس
زندان نبود یک قفس زیر خاک بود هر کس نفس نداشت در آنجا هلاک بود
زندان نبود ، کرب و بلای دوباره بود یک قتلگاه مخفی پر استعاره بود
زندان نبود یوسف در بین چاه بود زندان نبود گودی یک قتلگاه بود
زنجیر بود و آینه بود و نگاه بود تصویر هر چه بود،کبود و سیاه بود
زنجیر را به گردن آیینه بسته اند صحن و سرای آینه را هم شکسته اند
دیگر کسی به نور کنایه نمی زند شلاق روی صورت آیه نمی زند
می خواستند ظلم به آل علی کنند می خواستند روز و شبش را یکی کنند
هر کس که می رسید در آنجا ادب نداشت جز ناسزا کلام خوشی روی لب نداشت
حتی نماز و روزه در آنجا بهانه بود افطار روزه دار خدا تازیانه بود
زندان نبود روضه گودال یار بود هر شب برای عمه خود بی قرار بود
حرف از اسارت و غل و زنجیر یار بود زینب میان جمعیت نیزه دار بود
در شهر شام غیرت و شرم و حیا نبود زندان برای دختر زهرا روا نبود
شاعر : رحمان نوازنی سلامتی شاعر صلوات ...
برچسبها: [ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:موسی بن جعفر , امام هفتم , مظلومیت , باب الحوائج , شعر , زیبا, رحمان نوازنی, ] [ 22:51 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
در میان هلهله سوز و نوا گم می شود زیر ضرب تازیانه ناله ها گم می شود
بسکه بازی می کند زنجیر ها با گردنم در گلویم گریه های بی صدا گم می شود
در دل شب بارها آمد نمازم را شکست در میان قهقه صوت دعا گم می شود
چهار چوب پیکرم بشکسته و لاغر شدم وقت سجده پیکرم زیر عبا گم می شود
تازه فهمیدم چرا در وقت سیلی خوردنش راه مادر در میان کوچه ها گم می شود
بین تاریکی شب چون ضربه خوردم آگهم آه در سینه به ضرب بی هوا گم می شود
لا به لای پنجه هایش مشتی از موی سرم بین این تصویر ها دیگر حیا گم می شود
از یهودی ضربه خورده خوب می داند چرا؟ گوشوارٍ بچه ها در کربلا گم می شود
شاعر : قاسم نعمتی سلامتی شاعر صلوات ... برچسبها: [ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:موسی بن جعفر , امام هفتم , مظلومیت , باب الحوائج , شعر , زیبا, قاسم نعمتی, ] [ 22:48 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
786
دردی به جان نشسته دگر پا نمی شود جز با دوای زهر مداوا نمی شود
یک جای پرت مانده ام و بغض کرده ام در این سیاه چال دلم وانمی شود
کافیست داغ دوری معصومه و رضا دیگر غمی به سینه من جا نمی شود
معصومه کاش بود کمی درد دل کنم کس مثل دختر همدم بابا نمی شود
می خواستم دوباره ببوسم رضام را هنگام رفتنم شده گویا نمی شود
اصلاَ نخواستم کسی آید به دیدنم!! سیلی که مونس دل تنها نمی شود
از بس زدند خورد شده استخوان من این پا برای من که دگر پا نمی شود
زنجیرها رسانده به زانو سر مرا کاغذ هم اینچنین که منم تا نمی شود
گاهی هوای تازه و آزاد می روم بی تازیانه و لگد اما نمی شود
ضجر من از جسارت سِندی شاهک است بی ناسزا شکنجه اش اجرا نمی شود
گفتم سر مرا ببر اما تو را خدا اسمی نبر ز مادرم،آیا نمی شود
تشییع من اگرچه روی تخته در است تشییع هیچکس روی نی ها نمی شود
شاعر : علی صالحی سلامتی شاعر صلوات ...
برچسبها: [ چهار شنبه 24 خرداد 1391برچسب:موسی بن جعفر , امام هفتم , مظلومیت , باب الحوائج , شعر , زیبا, علی صالحی, ] [ 22:44 ] [ سید عبدالرضا هاشمی ]
[
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |